شوراهای فرهنگ عمومی و نیاز به پشتیبانی کارشناسی
اشاره
امروزه کمتر کسی است که به مسأله برنامهریزی در حوزه فرهنگ باور نداشته باشد. گرچه در گذشته گمان میرفت که یا اساساً امکان برنامهریزی فرهنگی وجود ندارد و یا مشکلات آنقدر زیاد است که عملاً مانع برنامهریزی میشود و حتی بعضاً اعتقادی به لزوم برنامهریزی در این زمینه وجود نداشت، اکنون در عمل و نظر پذیرفته شده است که در حوزه فرهنگ فرآیند برنامهریزی به معنای علمی، هدفدار، روشمند و قاعدهمند آن میتواند و باید صورت گیرد.
در ساختار و قوانین نظام جمهوری اسلامی نهادهایی که به طور خاص در حوزة فرهنگ اقدام به تصمیمسازی و برنامهریزی نمایند با کارکردهای متفاوت و تاحدامکان غیر موازی در نظر گرفته شده و سعی شده است اقدامات آنها مکمل و همسو با یکدیگر باشد. یکی از مهمترین نهادهایی که بدین منظور تعبیه شده است شورای فرهنگ عمومی است که زیر مجموعة وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و وظیفة هماهنگسازی و تجمیع ظرفیتهای نهادها و دستگاههایی را که به نوعی متولی اصلی و مستقیم فرهنگ در کشور به شمار میروند و در این شورا عضویت دارند بر عهده دارد.
کارکرد شورای فرهنگ عمومی
شورای فرهنگ عمومی کشور از تعدادی از مسؤولان عالی دولتی و حکومتی که به شکل مستقیم با فرهنگ عمومی جامعه سروکار دارند از جمله وزیران اطلاعات، آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و کشور و یا رؤسای سازمانهای تربیت بدنی، صداوسیما و تبلیغات اسلامی تشکیل یافته است. زیر نظر شورای فرهنگ عمومی کشور، در هر استان یک شورای فرهنگ عمومی استان قرار گرفته است که متشکل از مسؤولان دستگاههای متولی فرهنگ در همان استان میباشد و هماهنگیهای لازم را در سطح استانی به انجام میرساند. به همین منوال، زیر نظر شورای فرهنگ عمومی استان، در هر شهرستان یک شورای فرهنگ عمومی شهرستان متشکل از مسؤولان شهرستانی قرار دارد. به عنوان مثال در شورای فرهنگ عمومی کشور وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان تربیت بدنی عضویت دارند، در شورای فرهنگ عمومی استان مدیران کل آموزش و پرورش استان و تربیت بدنی استان عضو هستند و در شورای فرهنگ عمومی شهرستان مدیران آموزش و پرورش شهرستان و تربیت بدنی شهرستان حضور مییابد. در شوراهای استان تصمیمگیریها ضمن همسویی با شورای کشور، متناسب با نیازها و ظرفیتهای استان و شرایط خاص آن انجام میگیرد. در شوراهای شهرستان نیز روند برنامهریزی علاوه بر مطابقت با تصمیمات شورای کشور و استان، متناسب با شرایط و وضعیت اختصاصی هر شهرستان خواهد بود.
شورای فرهنگ عمومی شهرستان
با این وصف، شوراهای فرهنگ عمومی که به طور خاص در شهرستانها عالیترین نهاد فرهنگی محسوب میشوند بیش و پیش از هر چیز وظیفه مهم تصمیمسازی و برنامهریزی یکپارچه و متمرکز در این حوزه را بر عهده دارند. به همین منظور در هر شهرستان مسؤولان عالی آن شهرستان در این شورا عضویت یافتهاند تا با اشراف کاملتر و جامعتری که به حوزه فعالیت دستگاه زیر نظر خود دارند، به حل معضلات فرهنگی شهرستان بپردازند. وجه ممیز شوراهای شهرستانی این است که در آنها تصمیمات اجرایی و عملیاتی اتخاذ میشود و تصمیمات و سیاستهای کلی ابلاغ شده از سوی شورای کشور و استان نیز در شوراهای شهرستان به مرحلة اجرا میرسد. در حالی که در شورای کشور و شوراهای استان تصمیمات کلیتر و با دید کلان که با مرحلة اجرا فاصلة بیشتری دارد اخذ شده و صرفاً سیاستها و جهتگیریهای دستگاهها هماهنگ و همسو میشود. به عبارت دیگر ادارات خرد و اجرایی که در صف خدمترسانی به مردم و تعامل با ارباب رجوع قرار دارند وظیفة اجرایی کردن مصوبات و تصمیمات کلان کشور را به عهده دارند؛ چه در نهاد یا وزارتخانه مافوق خود، چه در شوراهای متشکل از این نهادها و وزارتخانهها و چه در شوراهای زیرمجموعة آنها که خود در آن حضور دارند.
گرچه پیشبینی شورای فرهنگ عمومی در قانون برای پیشبرد هرچه بهتر امور، یافتن نقاط کور و برزمینمانده در کشور، تقسیم وظایف دستگاههای مسؤول و تعیین سهم هرکدام در برنامههای مورد انتظار بوده است، در عین حال، آسیبها و موانعی نیز وجود داشته و دارد که همواره این نهاد را تهدید کرده و آن را از اعمال وظیفة مهم و مؤثر خود بازداشته است.
یکی از این آسیبهای جدی و شاید اساسیترین آسیب در این عرصه این است که اعضای این شورا در سطح استان و شهرستان، به دلیل کثرت اشتغالات روزمره و حجم فراوان برنامههای اجرایی در حوزة مسؤولیت خود و نیز کثرت دغدغهها و دلمشغولیهای حوزة اجرایی، فرصت کمتری برای اقدامات علمی و مطالعاتی و پژوهشهای پیمایشی مییابند تا با رصد کردن دقیق و کارشناسی شدة فرآیندها و تحولات مثبت و منفی فرهنگی، در امر برنامهریزی فرهنگی از پشتوانة محکمتر علمی و تحقیقاتی برخوردار باشند. این امر در شوراهای شهرستان که مستقیماً با مردم در ارتباط و تعامل است و لازم است نیازهای واقعی، عینی، بومی و روزمرة آنان را بشناسد ضرورت خود را بیشتر نمایان میسازد.
هرچند برخی از مسؤولان دستگاهها و ادارات از کارشناسانی برای گردآوری و بررسی اطلاعات مورد نیاز در حوزة فرهنگ بهره میجویند، این اطلاعات معمولاً جامع و کافی نبوده و عمدتاً به نحو خاص به حیطة مسؤولیت آن دستگاه منحصر میشود و در خصوص وظایف، اختیارات و محدودیتهای سایر دستگاهها و نیز دیگر عوامل محیطی و محاطی در عرصة فرهنگ، خصوصاً با توجه به پیچیدگی و چندوجهی بودن مسائل فرهنگی، کارآیی مطلوب و مورد انتظار را ندارد.
از دیگر سو، تأکید مستمر و پیاپی رهبر حکیم و فرزانة انقلاب مبنی بر لزوم مدیریت جامع و مهندسی فرهنگی و استفاده از نظرات کارشناسی در این حوزه و اخیراً دستور ایشان مبنی بر تهیة پیوست فرهنگی برای طرحهای اجرایی دستگاهها و نهادهای حکومتی، ضرورت چارهجویی و یافتن راهکاری برای تقویت و ارتقای جایگاه برنامهریزی و سیاستگذاری علمی و کارشناسیشدة فرهنگی را دوچندان مینماید[1]، حال آنکه مسؤولان شهری به زحمت میتوانند زمان خود با دیگر مسؤولان تنظیم و فرصتی را برای شرکت در جلسات شورای فرهنگ عمومی خالی نمایند.
همچنین تجربة گذشتة مدیران و مسؤولان شهرستانها حاکی از آن است که هربار اهتمام و توجه ویژة آنان به معضلات و مشکلات فرهنگی، آنان را به تشکیل اتاق فکر یا کارگروهی تخصصی واداشته است تا مسائل با دیدگاه و رویکرد کارشناسی بررسی شود، در عمل کثرت مشغلههای اداری و اجرایی حوزة مسؤولیت شخصی هر یک از ایشان، مانع از تشکیل منظم و مستمر اینگونه جلسات تخصصی شده است. مروری بر سابقة تشکیل جلسات شورای فرهنگ عمومی نیز نشان میدهد که حتی جلسات خود شورا نیز دقیقاً به همین دلیل به طور مداوم و پیاپی تشکیل نشده و بعضاً با چند ماه فاصلة زمانی تشکیل یافته است.
راهکار گروه مشورتی
امروزه مسؤولان عالی هر کشور معمولاً از شخصیتهای جامع و برجستة علمی و از متخصصان مطرح در حوزة مسؤولیت خویش هستند که در امر برنامهریزی جامع فرهنگی برای کشور خود آشنایی و تبحر دارند. اما در هرم مدیریت یک کشور، هرچه به سطوح پایینتر و در نهایت به قاعدة هرم نزدیکتر شویم عمق کارشناسی و سطح تخصص و معلومات حرفهای و تئوریک کاهش یافته و بر سطح اجرایی و عملیاتی افراد افزوده میشود. از این رو، در جوامع مختلف سعی میشود این کاستی با روشهای مختلفی جبران شده و بازدهی فعالیتها تا حد امکان افزایش یابد.
در زمینهای که مورد بحث ماست یعنی شوراهای فرهنگ عمومی استانها و شهرستانها، یکی از بهترین و مؤثرترین راهکارها برای افزایش سطح کارشناسی و تخصصی برنامهریزیها استفاده از یک شورای مشورتی است. بهرهگیری شوراهای فرهنگ عمومی استان و شهرستان از دیدگاههای گروهی از صاحبنظران حوزوی و دانشگاهی که در عرصة فرهنگ و اجتماع حضور فعال داشته و در عین حال گرفتار مشغلهها و انبوه وظایف اجرایی نیستند، میتواند تقویتکنندة بار کارشناسی این شوراها باشد و به عنوان یک بازوی فکری و علمی، به غنا و استحکام تصمیمات و سیاستهای اتخاذ شدة آن بیفزاید. این گروه در صورتی که از کارشناسان زبده و جامعالاطراف تشکیل شده و ظرفیت و توانمندی قابل توجهی داشته باشد، میتواند به عنوان اتاق فکر یا شورای راهبردی فرهنگ استان یا شهرستان عمل نماید و ضمن رصد کردن همة عوامل و متغیرهای مؤثر بر حوزة فرهنگ منطقه، فعالیتهای فرهنگی و برنامهریزیهایی را که از جانب سایر دستگاهها و نهادهای غیرعضو در شورا صورت میگیرد و به نوعی بر فرهنگ جامعه تأثیر میگذارد، بررسی، نقد، ساماندهی و پشتیبانی کند.
مدیریت فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کرج اخیراً طرحی را با همین مضمون به منظور تقویت شورای فرهنگ عمومی این شهرستان ارائه نموده است که پس از تأیید اعضا و اجرایی شدن، میتواند به عنوان نمونهای عملی، نقاط قوت و ضعف خود را نمایان سازد و در صورت موفقیتآمیز بودن، در سایر شوراهای استانی و شهرستانی نیز متناسب با نیازها و شرایط بومی آنها به اجرا در آید.
ادامه دارد...
داود صلاحی مشاور فرهنگی مدیریت فرهنگ و ارشاد اسلامی کرج
و مسؤول دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی شهرستان
[1] . مراجعه شود به سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی و برخی از دانشجویان، مسؤولان و فعالان فرهنگی کشور در تاریخ 26/9/81، 8/10/83، 13/10/84، 29/10/84، 12/2/85، 17/9/86، 14/2/87 و 7/7/87 و نیز ابلاغ سیاستهای کلی برنامة پنجم توسعه در چارچوب سند چشمانداز بیستسالة کشور از سوی معظم له در مورخ 21/10/87.